دیدنی های اطراف شیراز که باید با آن آشنا شوید !
تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۸۳۷۶۴۲۶
به گزارش پارس نیوز،
شیراز شهر زیبایی ها است ، دیدنی های شهر شیراز در سفر به شیراز بسیار فراوان وبیشماراست. داشتن آب و هوایی خوش و زادگاه حافظ بودن از ویژگی های خاص این شهر است . بهار شیراز بسیار تماشایی است دیدن نارنجستان قوام و جهانگشا و بازدید از باغ ارم می تواند سفرشما را خاطره انگیز و به یادماندنی کند و خیلی جاهای دیگر برای دیدن در شیراز است اما ما امروز قصد نداریم در مورد خود شیراز صحبت کنیم هدفمان این است که شما را با جاهای دیدنی شیراز آشنا کنیم دیدنی های اطراف شیراز خاطره انگیز وجود داردو بازدید از آنها می تواند سفر شما را کامل تر کند
دشت ارژندشت ارژن منطقه ای حفاظت شده ای است که در 60 کیلومتری شهر شیراز قرار دارد در مسیر جاده اصلی شیراز – بوشهر واقع شده است .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آبشار مارگون سرچشمه اش از چشمه هایی است که در بالادست آن قرار گرفته اند و جزو مرتفع ترین و بزرگترین آبشارهای جهان به شمار می رود این آبشار در غرب شهرستان سپیدان و در نزدیکی روستای مارگون قرار دارد.چادر زدن در میان باغ های سیب و بوته های زرشک و درخت های زالزالک فضای پیرامونی آبشار مارگون قرار گرفته است در فصل تابستان حال و هوای خاصی دارد.این. ناحیه در تابستان های گرم و سوزان دارای دمای هوایی در حدود 10 درجه است بنابراین بسیار مکان مناسبی برای گذراندن تعطیلات تابستانی و فرار از گرمای شهر های شلوغ از دیدنی های اطراف شیراز می باشد. فاصله آبشار مارگون تا سپیدان حدود 130 کیلومتر می باشد برای رفتن و سفر به شیراز و تماشای جاهای دیدنب باید در مسیر جاده سپیدان رانندگی کنید.
دریاچه پریشاندریاچه پریشان از جاهای دیدنی شیراز که در آن می توان قایق سواری و ماهیگیری کرد از دریاچه های آب شیرین ایران است که در آدرس کازرون بعد از پلیس راه و قبل از رسیدن به پل آبگینه قرار دارد. دریاچه پریشان حدود 160 کیلومتر از شیراز فاصله دارد و در جنوب شرقی شهرستان کازرون و 15 کیلومتری آن واقع شده است.
دریاچه مهارلودر کنار دریاچه شیراز- بندرعباس دریاچه زیبای از دیدنی های اطراف شیراز قرار دارد که محل کوچ پرندگان مهاجر در فصل سرد است و در 18 کیلومتری شهر شیراز قرار دارد.
تنگه تیزاباین تنگه رودخانه ای زیبا را در دل خود پنهان کرده است که سرچشمه اش از کوه های سپیدان می باشند درختان سربه فلک کشیده بلوط و بادام و بید به آن زیبایی خاصی بخشیده اند رودخانه ای که در داخل این تنگه وجود دارد دائمی است زیبایی این منطقه و تابستان های خوش آب و هوا و خنکش سبب شده است که گردشگران زیادی از سراسر کشور به این ناحیه سفر کنند. اگر بخواهیم از زیبایی های این تنگه نهایت لذت را ببرید و سفر تان خاطره انگیز و دلنشین باشد بهتر است در ماه های اردیبهشت تا اوایل آذر خود را به این تنگه زیبا برسانید.تنگه تیزاب در 90 کیلومتری شهر شیرازو در شمال غرب سپیدان و 28 کیلومتری آن قرار گرفته است.
تنگه دم اسباز نمونه جاهای دیدنی شیراز که در قسمت جنوبی شیراز و 50 کیلومتری ایران و شرق روستای کره بس واقع شده است طرفداران خاصی به سبب دارا بودن آب و هوای خشک درختان بلوط و کوه های سر به فلک فلک کشیده دارد و وجود رودخانه و گذرهای آبی آن و مناظر زیبایی که در این منطقه از کشور وجود دارد می تواند مکان مناسبی برای گذراندن تعطیلات باشد. در ادامه مسیر این تنگه دریاچه ای که طول آن 200 کیلومتر است قرار گرفته است که برای عبور از آن می توانید شنا کنید یا سوار قایق های بادی شوید و از روی آب از زیبایی مناظر اطرافتان لذت ببرید اگر مسیر تنگه را ادامه بدهید به آبشار زیبای تنگ دم اسب خواهید رسید که آرامش خاص و زیبایی چشم نواز و روح انگیز دارد.
دریاچه های هفت برمدریاچه های هفت برم که در 55 کیلومتری شیراز واقع شده اند منطقه ای است پر از آبگیر ها و تپه ماهورهایی که پرندگان مهاجر را به سوی خود می کشانند و مناظر زیبا و بکری را پدید می آورند. برای این که به این دریاچه ها بروید کافی است بزرگراه شیراز – قائمیه را ادامه بدهید و حدود 55 کیلومتری را رانندگی کرده تا به خان زیان برسید بعد از خان زیان یک جاده ی فرعی وجود دارد که با امتداد دادن در مسیر این جاده فرعی در نهایت به دریاچه های هفت برم از جاهای دیدنی شیراز خواهید رسید .
منبع: پارس نیوز
کلیدواژه: زیبایی جاده شیر پرنده مهاجرت زمستان مجسمه جهان تعطیلات ایران پلیس راه جنوب شرقی پرندگان مهاجر خوش آب و هوا پرندگان بزرگراه پارس پارس نیوز دیدنی ها شیراز زیبا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۳۷۶۴۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نظربازی با اصفهانِ اردیبهشتی
ایسنا/اصفهان نویسندۀ سفرنامۀ «در کلمات هم میشود سفر کرد» داستاننویس و فیلمسازی است که از زیباییهای اصفهان در روایت سفرش به این شهر در هنگامۀ پاییز میگوید، اما حتی در این سفر پاییزی نیز خاطرۀ شیرین سفرهای اردیبهشتیاش به نصفجهان را به یاد میآورَد.
آدم باید خیلی بیذوق باشد که به اصفهان سفر کند، در دل طبیعت و باغات آن غرقه شود، میان معماری نابش از این سو به آن سو برود و تاریکروشنِ ادبیات و تاریخ این دیار را تجسم کند، اما شوری در وجودش هویدا نشود! در وجود این شهر شوریده همواره رازها و استعارههایی پنهان بوده است که شاید با دیدگان به نظر نیایند، اما حس میشوند، سرها را پرشور و دلها را حیران میکنند. آنهم نه به وقتی که شهر در بینقصترین روزگار خود به سر میبرد، بلکه در همین زمانۀ ما که مسافران، زایندهرود را کمآب یا بیآب میبینند، بیغشترین آثار معماری را زخمی و بیرمق در اسارت داربستها دیدار میکنند و در خیابانها یا کوچههای شهر هزاران چالهچوله و نازیبندگی خودنمایی میکند، باز هم دیدن اصفهان آدمی را به هیجان میآورد و همزمان آرامشی دلنشین به او میبخشد.
نمونۀ آن را باید در سفرنامۀ نهچندان معروف اصغر عبداللّهی از اهالی قلم کمنظیر جنوب ایرانمان، یعنی آبادان گرم و صمیمی یافت. عبداللّهی در همین روزگار ما به اصفهان میآید و در خاطرات سفرش موسوم به «در کلمات هم میشود سفر کرد» پا به این شهر میگذارد. او نیز برخی کموکاستیهای شهر اصفهان به چشمش میآید و آزارش میدهد، اما از یادداشتش به نصف جهان معلوم است که خیالش به پرواز درآمده و اشتیاقی یافته که بازتابش در قلم او یافتنی است.
گلچینان گلچینان به سمت چهارباغ
اصغر عبداللّهی، داستاننویس و فیلمساز، در این سفر که روایتش را به قلم میآورد، هنگامۀ پاییز است و از زیباییهای اصفهان در این موسم فراوان میگوید. اما او بارها به اصفهان پا گذاشته و چهار فصل آن را دیده است، و حتی در این سفر پاییزی نیز خاطرۀ شیرین سفرهای اردیبهشتیاش به نصف جهان را در یاد دارد و میگوید:
«اصفهان شهری نیست که در یک نظر و یک سفر کشف شود. اگر بهدلخواه مسافر اصفهانی، اردیبهشت هم ماه خوبی است برای نظربازی با شهری که پُر از تکههای کوچک نقاشیهای لاجوردی و فیروزهای است. هم آفتاب دارد، هم نمنم باران و نرمهبادی که از روی میوههای خوشطعم درختان کویری گذر کرده است.»
عبداللّهی از نویسندگان قدر و آگاه به ادبیات، تاریخ و فرهنگ ایرانزمین است. همین مسئله نیز بر منحصربهفردشدن داستان سفرش به اصفهان تأثیری مهم گذاشته است. او سفرنامهای دارد که مثل اصفهان جان و روحی در آن میتوان یافت. عبداللّهی در این گزارش سفرش به زیبایی از قدرت خیال و تخیل نویسندگی خود بهره میبرد و غالباً در دیدار با جایجای شهر به یاد اثری مکتوب در ادبیات یا تاریخ میافتد و به زیبایی با اصفهان کنونی پیوند میدهد که شاید از پس خاطر و نوشتار هرکسی بر نیاید.
این داستاننویس در همان ابتدای کار از خوانندهاش میخواهد که پیش از هر جاذبهای به دیدار چهارباغ برود: «سلانهسلانه یا به قول قجرها گلچینان گلچینان برو به به سمت چهارباغ» وقتی به چهارباغ میرسد، همزمان با دیدن این خیابان شگفتانگیز یادش به داستاننویسان نامدار اصفهان میافتد. و میگوید در چهارباغ باید با داستاننویس اصفهانی، علی خدایی، قدم زد.
فقط خدایی نیست. این آبادانی وقتی در اصفهان درختان و گلها را در جایجای شهر میبیند و وقتی آواز پرندگان چون آهنگی دلنواز به دلش مینشیند، یاد نویسندۀ فرانسوی، آندره مالرو میافتد؛ رماننویسی که رُستنیهای نصف جهان سرمتش و بهگفتۀ عبداللّهی در گوشهای از خاطراتش چنین به آنها اشاره میکند: «گل ابریشم سرخ و گلهای کاغذی افشان و سه گل ارغوانی بر یک درخت انار در حیاطی [...].»
بعد به یادمان میآورد که مالرو، مالرویی که تمام دنیا را زیرپا گذاشته بود، حساب سه شهر اصفهان و ونیز و فلورانس را از همۀ دنیا جدا میکرد، چون هیچ شهر دیگری به پای زیبایی و شکوه و شیدایی این سه نمیرسد. گشتوگذار در اصفهان، نویسندگان یا کتابهای ادبی بسیار دیگری را به خاطرش میرود. «صادقممقلی؛ شرلوک هلمس ایران یا داروغۀ اصفهان» اثر کاظم مستعانالسلطان و «ده قزلباش» اثر حسین مسرور سخنیار اصفهانی از آن جملهاند.
آدمهایی دیدم که دیگر زنده نیستند
عبداللّهی با قدمزدن و گشتن در اصفهان بهجز ادبیات، تاریخ را هم پوینده و جاندار در برابر دیدگانش میبیند. وقتی در عمارت چهلستون است، ظلالسطان، شازده قجری و حاکم اصفهان را میبیند که چطور دستبهکمر دستور میدهد تا آدمهایش نقاشیهای این بنای باشکوه را و گچبریهای ظریفش را با هرچه که به دستشان میآید، تخریب کنند.
بعد در غیاب این شازده قجری پا به اندرونی معروفش میگذارد! همان جا که حالا موزۀ هنرهای تزئینی و معاصر شهرمان شده است و تاریخ خودش را دارد، همان جا که قرنهای درازی به رکیبخانه شهره بود. در اندورنی، عبداللّهی ویلفرد اسپاروی اهل انگلستان، معلم سرخانۀ بچههای ظلالسطان را میبیند. او در دل این موزه، همان لحظهای از تاریخ اصفهان را به چشم میبیند که اسپاروی با خانوادۀ ظلالسطان بهصورت گروهی نمایشنامۀ «توفان» شکسپیر را اجرا میکنند، گویی که خیلی از این نمایش نمیگذرد و دیوارهای عمارت هنوز آن را به یاد دارند. بعد فرزندان حاکم اصفهان یا نوههای ناصرالدینشاه دور هم با معلمشان داستانی از ادگار آلن پو میخوانند.
و همۀ اینها را عبداللّهی میبیند! درگذشتگان بسیاری در یادش جان میگیرند. حتی ناصرخسرو و شاردن و گوبینو و دهها نفر دیگر را میبیند که هنوز ردشان در اصفهان پیدا میشود؛ همانطور که در دل هر بنای تاریخی و کوچه و خیابان و منظرۀ شهر آیندۀ این دیار را هم به تماشا مینشیند.
او این آینده را در عکسها میبیند، مثلاً جایی که از دانشجویان دانشکدۀ هنر اصفهان مینویسد: «برو به عمارت پُرنقش و نگار و به سقف نگاه کن و به یاد بیاور که تصویری از تو در تعداد زیادی از این عکسهای دانشجویان احتمالاً دانشکدۀ معماری حالیه که در غیبت شازده در عمارت توحیدخانه مستقر هستند خواهد بود. آنها تو را به یاد نمیآورند، تو هم آنها را فراموش خواهی کرد اما در این عکسهای دیجیتال باقی خواهی ماند.»
بعد در جایی دیگر دوباره از عکاسی مردم اصفهان و مسافرانش و از عکسهایی که عمرشان بیشتر از آدمهاست برایمان تعریف میکند؛ همان عکسهایی که وقتی عبداللّهی به آنها خیره میشود، احساساتش را دربارهشان اینگونه نشان میدهد: «آدمهایی دیدم که دیگر زنده نیستند. و غم ملایم خودخواستهای در من مِهِ متراکم میشود.»
مرجع:
عبداللّهی، اصغر (۱۴۰۰)، «در کلمات هم میشود سفر کرد»، تهران: چشمه.
انتهای پیام